نکته های چرکو ۲

خوانندگان جان سلام  

دگر بار چرکو یکی از دیدگاههای ناب خود را پیش روی شما قرار می دهد.

 

فمینیسم ازدیدگاه چرکو  

 

 

چرکو عمیقاً معتقد به تساوی حقوق زن و مرد است و مدیریت کلان نسوان را بر رفع مشکلات امور جاریه عامه مردم بلاد کبیر هلیله باور دارد.  

چرکو زنان جدید بلاد کبیر هلیله راکمتر از آن شیرزنهای سابق بیشهر نمی داند .

 

پیشنهاد چرکو :

بعد از سی و اندی سال برای یکبار که شده - فقط برای زمانی محدود - همه مردان بخوابند و در بیداری خود را به خواب بزنند ، نمایندگانی از نسوان محترمه بلاد کبیر هلیله را  با لیستی بلند از خواسته های بر زمین مانده مردمان این دیار کهن ، راهی دیوان دولتمردان کنند ،  

آنگاه در صورت عدم توفیق سرکاران علیه ، سه نامه ، یکی مبنی بر ماندن در تصرفات عدوانی بلاد کبیر هلیله ، دومی مبنی بررفتن از تصرفات عدوانی بلاد کبیر هلیله و دیگری مبنی بر معلق ماندن در بلاد کبیر هلیله به رای همین نسوان بلاد کبیر هلیله گذارند .

و نظاره کنند نتیجه حاصل از آن را !!!

 

شاید چرکو از زیر خروارها خروک پنبه سلامت به در آید.

طنز بزرگان

خوانندگان جان سلام 

چرکو در " طنز بزرگان " حکایاتی طنز از بزرگان ایران زمین قرار میدهد. 

 

 

مردم آزاری را حکایت کنند که سنگی بر سر صالحی زد ،

درویش را مجال انتقام نبود آن سنگ را با خود نگاه همی داشت ،

تا وقتی که حاکم بر آن خشم گرفت و در چاهش کرد.

درویش در آمد و آن سنگ بر سرش کوفت!

گفتا توکیستی و این سنگ چرا زدی ؟

گفت من فلانم و این همان سنگ است که در فلان تاریخ بر سر من زدی!

گفت چندین مدت کجا بودی ؟

گفت از جاهت اندیشه می کردم ، اکنون که در چاهت دیدم ، فرصت غنیمت دانستم !

ناسزایی را که بینی بخت یار

                                             عاقلان تســـــــــلیم کردند اختیار

چون نداری ناخــــن درنده تیز

                                             با بدان ، آن به که کم گیری ستیز

باش تا دستش ببندد روزگار

                                            پس به کـــام دوستان مغزش بر آر 

 

 

بر گرفته از گلستان شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی  

نکته های چرکو ۱

خوانندگان جان سلام 

 

 در " نکته های چرکو"  دیدگاهها ، نظرات و نتایج حاصل از تحقیقات چرکو پیش روی شما قرار می گیرد.

 

 قبله در بلاد کبیر هلیله

به تصویر زیر بارها نگاه کنید  :

  

 

 

 اگر نتوانستید نگاه کنید در ابتدا آن را در هارد pc خود ذخیره نمائید

 

خانه خود یا خانه پدری خود را پیدا کردید.

چرکو چون به منابع ماهواره ای تصاویر گوگل ارث دسترسی دارد ، تصویر بالا را در اختیار منجمان و قبله نگاران قرار داد تا کنکاشی مفصل به روی آن انجام دهند.

نتیجه گیری چرکو :

در تصویر ، سه مسجد ملاحظه می گردد با قبله ای واحد که هیچ مشکلی در امتداد قبله آنها نیست .

اما در بعضی نقاط خطوطی کم رنگ ملاحظه می گردد که  قبله فرضی ( امتداد دیوار اتاق ) منزل چرکو و منازل مردمان ما می باشد .

و البته در تداخل با خطوط قبله مساجد !!!

حالا چرکو مانده و این همه نماز که به غیر از مسجد در خانه خود و خانه پدری خوانده.

حاشیه نویسی چرکو :

به اعتقاد چرکو شبهه ای بزرگ در این تصویر نهفته است.

هر چه به شمال بلاد کبیر هلیله می رویم فاصله عرضی خطوط قبله مساجد رو به کاهش است .

پس چنانچه چهتل یا زمین های مسیر برج تا سه راه باغ زهرا از حضور ما آسوده گشتند ،بنا به شرح تصویر ، مسجد بعدی حتما در ضلع شمالی اسکله صیادی  بنا می گردد !

و شما خوانندگان جان  

حساب کنید تعداد مساجد تا  " چه لودری " ، " آقای سید احمد " و نهایت " دره میخور " !

اندوه چرکو

 چرکو اندوهناک شد 

 اول بخوانید :

آورده اندکه در سرزمینی کهن و دیاری عاری از مکر و فن که مردمانش دعوی علم نموده و خود را مدعی حلم می دانستند ، غوغائی شبانه در گرفت که از پس آن لیالی و ایامی دیگر زائیدند  که هر یومی داستانی دارد  و هر لیلی لیلستانی.
  معرکه از میدان آدمیان فرا سو شد و اشجار و اعلاف و احواش و اچراک را نیز در میانه آورد  و  گیر و دار دامن خرد و کلان گرفت .
  تریشوک جیک مرغان خفته در لانه را طنین انداز ساخت و مرمرشک آنجا در قدم پشموک لنگ بیانداخت .
شغالان شبگرد و روبهان صحرا نورد یکی شدند و با ایستگاهیان شب نشین هم کاسه گشتند و پالیز ی را که در یا آسمانیش کرده بود به محله خود الحاق نمودند.
شور و بلوا آنچنان بالا گرفت که سلسله جنبان سلاطین را پس از دو هزار و پانصد سنه به دیار ناپیدایان فرو افکند  و فیک و چر را در آوای کو فیک فیکو و چرکو نمود.
هلهله در دیار گسترده گشت و انجمنها درشهر بپا شد که آیا بید به جان شهر افتاده و یا به فحوای کلام مردمان شهر بی شهر و به غایت عزم بر این قرار گرفت که بر درمان این واهمه ها راه ماندن هلیله خوردن و طریق برون رفت از این آشوب توشیح جمع کردن است.
  و این سر قصه بود تا دمش را کی به دست آوریم..

 

 پاسخ چرکو : 

در این آشفته بازار شک و ظن که ما  وهمسالان ما ورای پاکی و صمیمیت مردمان ، نفرت و خشم ، تهمت و افترا ، دروغ و ناسزا از لابلای گفتار مردمان این دیار کهن یافتیم و گفتیم که چند صباحی مهمان خانه های شما باشیم .
خود نظاره کردید پاسخ به گفتمان لبخند را !
استعاره گیران چون اچراک ،  جدای از آدمیان شناخته شدند و بانگ لبخند یکی از آنها ادامه  راه جیک مرغان ،
خشم  بالا گرفت و شروع شور و بلوا ی ایجاد شده در این سرزمین کهن و عاری از مکر و فن در ظهور چرکو نمایان گشت .
و آنگاه چو خشم فزونی گرفت  حکایت چرکو بید شد تا دوای آن زمزمه توشیح مردمان این دیار کهن گردد.
اما چرکو گواهی می دهد که چر چرکو  ، صدایی است برای فرار  شغالان شبگرد و روبهان صحرا نورد و  فریاد بلند او  ندایی است برای بیداری انجمنها

نی هرگز ، چرکو نه از آن گروه سلاطین است و نه از این جوندگان بید صفت به دولت مردم ، نه در قصه این سرزمین کهن سری دارد و نه یارای دم بودن
 

 

شاید خالی جایی ، برای لبخند چرکو در بیدشهر شما گردم.  
 

هلیله همیشه بخند

شروع نامه

    خوانندگان جان سلام        

چرکو آمد تا بگوید مردمان  

هلیله می تواند بخندد و آباد شود