دوستان ما کجا رفتند؟!

خوانندگان جان سلام 

 

چون هـــمه یاران ما رفتند و تنهــا ماندیم 

یار تنها ماندگان را دم به دم می خواندیم 

 

آخـــــــه ی... آخـــــــه ی... 

 تصویر زیر رو خوب نگاه کنید ، مال وبلاگ چریکوست! 

 

 

ای داد بی داد ... ای روزگار:  

 

یاران چـــــه غـــــــریبانه، رفتند از این خانــــه 

هم سوخته شـــــمع ما، هم ســـوخته پروانه 

  

بشکسته سبوهامان، خون است به دل‌هامان 

فــــــریاد و فغـــــان دارد، دردى‌کــــش میخانه 

 

هر ســــــوى گذر کردم، هر کــوى‌ نظر کردم 

خاکـــــستر و خـــــــون دیدم؛ ویرانه به ویرانه 

 

افتاده ســرى ســویى، گلگون شده گیسویى 

دیگر نبــــــــود دســــتى تا موى کــــند شانه 

 

ای وای کــــــه یارانم ، گــــــل‌های بهــــارانم 

رفــــــتند از این خــــــــانه، رفـــــــتند غریبانه 

 

آری!  

بله!

رفتند و پشت کله شان هم نگاه نکردند و تصویر زیر را خلق نمودند! 

 

 

 

چه بکنیم؟! 

چه بسازیم؟! 

دف زن ، دف بزن شاید ... 

  

 دوســــتان ما کــــجا رفـــــتند ، یاران را چه شد 

             گردی از راهی نمی خیزد ، ســواران را چه شد 

 

 بلبـــلان، قرقـاولان، کبــکان، هــزاران را چه شد 

 قمــــریان آخـــر کجا رفتند ، ســـاران را چه شد 

 

 خشـــکسالی در زمیـــن بیداد و غــوغا می کند 

 بخشش هفت آسمان کو ،باد و باران را چه شد 

 

  لشــــــکر توران به قلب ســــــــرزمین ما رسید  

  رســـتم و گــــودرز کو ، اســـپندیاران را چه شد  

 

  زیر ســـــم لشکر ضحاک ، پشــت من شکست  

کاوه ی لشکر شکن کو ، شهسواران را چه شد 

 

             گردی از راهی نمی خیزد ، ســواران را چه شد 

 دوســــتان ما کــــجا رفـــــتند ، یاران را چه شد 

نظرات 13 + ارسال نظر
شر تراش 27 آبان 1390 ساعت 23:24

چزیکو جانم
.
جانا سخن از زبان ما می گوئی
.
اگر می خواهی بازار وبلاگیان هلیله باید بی یکی دو سه وبلاگ که می گویم پنجه نرم کنی.
1- اول
علی را به صحنه بیار و از شاه شاهان کورش که جانشنان کشورش لت و پار کردند و هرگوشه اش را به بیگانه ای نثار کردند سخن به میان آور و پس آنگاه با او گرز گران را به دوران در آور که چند صباحی خود و دوستان بر سر کار گذاری و دلی از عزا به در آری.
2- دوم
وحید را سکی بده و سیخونکی هدیه کن که از کمایش برون آری و 2501 او را را یه کم بخاری که صدایش درآری و به چه کنم چه کنمش گذاری. او را نیز بگو که از قهقراء صرف نظر کند و دیدی هم به جلو اندازد و از ارتجاع بازی دست بدارد.
3- سوم
اعصاب آن شب زنده دار بد خواب که چون منجمین بیکار نیمه های شب کهکشان را رصد می کند و اختران سو سو زن را شماره می کند و ستاره های سرخ را از مناره گنبد می چیند خط خطی کن که رونق بازار یابی و هنگ پس دنگ دوستان را مکرر داری
4- چهارم
چنانچه خواهان بلوا در بیشهری تک تک در سرای انجمن بزن و لنگر درتای او را باز و بسته کن که سینه چاکانش را بخروشانی و داد هوار شان را بالا کشانی که این طریق نیز کار ساز است و سوژه پرداز .
5- پنچم
چنانچه راه های بالا موءثر واقع نشد بفرمای تا اجانین و غوالیک را گرد آورم و طرق دیگر ابداع نموده و تو را از وهم
و بیچارگی به در آرم

جان دلم!
شر تراش جان!
راهی بس نکو پیش راه قرار دادید ، به یقین بند بند آن را در گذر زمان اجرا می نمایم ، ولی به نظر می رسد حاصل تراشیدن این شرها ، یا سر تراشیدن چریکوست یا سرهایی است که چریکو آنها را می تراشاند!!!

رحمت الله حسن ابراهیمی 28 آبان 1390 ساعت 07:15

دوست من سلام.چریکو ،چرکو یا گل آقا بی شک وبلاگی است که تاثیر مثبت خود را در فرآیند پر فراز ونشیب وبلاگ نویسی در دیارمان به جای گذاشته است.امیدوارم از گزند روزگار درامان بمانید.
منتظر نوشته های کربلایی ات در ایام محرم هستم.

سلام حاج عمو رحمت!
آه... آه ....و آه

نشیب وبلاگ نویسی از فراز آن ، پیشی گرفته!

آرام 30 آبان 1390 ساعت 09:53

زین کاروانسرای بسی کاروان گذشت
ناچار کاروان شما نیز بگذرد....
درود بر چریکو. مهم نیست این آمار چی میگه مهم اینه که چریکو همچنان هست.
پس باش تا باشیم...
خوش زی.

...
بادی که در زمانه بسی شمع ها بکشت
هم بر چراغدان شما نیز بگذرد.

سپاس آرام جان!

بزرگمهر 30 آبان 1390 ساعت 11:41

واویلا
چه واوی
چرکو
ول آوی
چرکو وبلاگ فصلین غصه موخو
یه هو میریزن سرت
بعد مث مو بهت میگن عبدو تیمپو زن
ریشت میگیرن
ناراحت نباش
نباش...
نباش...(صدام اکو کردم)

صدام ضخیم کردم و مثل بووای یک "هزار مرد" یواش یواش می گم:

آ سید جان

غصه ی ایام ندارم ، منم کوسه ی بی ریش ، در ریش چه سودی است که در صورت خویش من بنهم ریش ، شکری به خدا کن که صدایت بکنند عبدوی تیمپو ، ما را که همان اول کار ، نام نهادند :
تویی " دلقک و دلاک " !!!

انجمن 2 آذر 1390 ساعت 11:49 http://bishehrmcom

از بس که در (2) مانده ای- چون گو به گارو مانده ای
گویا ز مندال ولات - چون کهره ای جا مانده ای
.
گویا تمام اختران - گویند اندر کهکشان
وا ویل ای بیشهریان - بر این همه وبلاگتان
.
انگار سونامی شده - یا چال لودر پر شده
دره ی گزی سر آمده - یا گودری کرخر شده
.
وبلاگ بی کاراودن - مثل سبخزاراودن
کار تو هم چون انجمن- انگار بیغاراودن
.
هر چی بگم کم گفته ام - انگار شلغم پخته ام
من از خودت آموخته ام - گویا که آغل رفته ام

رفتم به 4 ای جان من
ای همره وبلاگ من
.
وبلاگ بی صاب آویدن
انگار نفرین واویدن
.
بیگار و بیغار آویدن
داغون و نابود آویدن
.
حالا تا بینیم چه ویمو!

علی 8 آذر 1390 ساعت 16:47 http://www.mygolf.blogsky.com

سلام بر یاری که دیگر نظری بر ما ندارد
سلام چرکو
چطوری چرکو؟؟
خوبی چرکو؟؟؟
چه خبر چرکو؟؟؟
خوشی ایشالله چرکو؟؟؟؟
بیخیال
بدان همیشه در فکر ما هستی
چرکو جان اینو بدون هیچ وقت تنها نیستی

دوستارت
علی استقلالی

علیک سلام بر دوستی که دیگر لطفی به نظرهای ما نمی رساند!
سلام علی جان!
خوبم
ممنون
خبر، فراوون ، تا دلت بخواد خبر دارم ولی توان گفتن و نای نوشتن نیست!
شما خوش باشید
شما و وجود شما نمی تواند و نمی خواهم از خیال به در کنم!
هستم و خواهم بود!
شکی در آن و ظنی در این ندارم!

یاورت
دوستار پیروزی
البته ... البته ... نصرتی و شیث را همان بیخیال خودت!

رحمت الله حسن ابراهیمی 16 آذر 1390 ساعت 15:45

سلام.غیبتت بسیار اندوه آفرین است.

سلام حاج عمو رحمت

چه غمگینم !!!
نمیدانم که آرامش چه وقت آید به بالینم
نمیدانم سکوت شب چرا
خنجر شدست بر پشت و بر سینم
کدامین زورق از امواج سرگردان دریاها
برایم مژده ای آرد؟
در این غم هم امیدوارم!
در این برهه تو را دارم ،
تو را دارم ، تو را دارم!!!!

وحید 19 آذر 1390 ساعت 00:59 http://pershin2501year.blogsky.com

زنده چرک
چورن خوش میذگره یا نه؟؟؟؟؟!!!
چرک باور نمی کردم تو هنو زنده باشی و قلم بزنی
ایول ایول خوشم اومد نشون دادی که گولی هفت جون هسی ، ما که پیر شدیم جونمون به یک هم نرسید!!!
خب خداراشکر یکی به فکر ما بوده و یه اشاره ایی به امپراتوری ما هم کرده ( منظورم شر تراش هس)
خب چرک جان این یه امر طبعیه سالهای قبل هم وبلاگ و وبلاگ نویسی افت میکرده بعد دوباره رونق میگرفته!!
اینم جزءی از مرور زمانه که شاید بجاش درست هم باشه
منم روزای آینده یه نیم چه آپی میکنم البته شاید خیلی امیدوار کننده نباشه
در ضمن شاید ای دی اس ال که بیاد فضا بهتر بشه و بشه همین بچه ها را کشید تو فیس بوک
شب خوش

مژده دهید! مژده دهید! یار پسندید مرا
سایه ی او گشتم و او برد به خورشید مرا
.
کعبه منم، قبله منم، سوی من آرید نماز
کان صنم قبله نما ، خم شد و بوسید مرا
.
پرتو دیدار خوشش ، تافته در دیده ی من
آینه در آینه شد ، دیدمش و دید مرا
.
گوهر گم بوده نگر ، تافته بر فرق فلک
گوهرکی خوب نظر ، آمد و سنجید مرا
....................
زنده گوهرو ... نه ... نه ... ببخشید ، امپراطور جان!
کجایی عامو؟
جون وحید،همی که از وب نیس آویدی ، سوسک و مارمولک و عاشق سینه چاک و مرد شب و زن روز و غیره و غیرو و خیرو و غلو و خدرو و حسنو و چاکه و ماکه و چال و چاله و جمال و کمال و اکو و اغو و همه و همه پشسره تو رفتن پی کارشون !!!!
کوجه ی عامو؟بیو نه؟یه چی بنویس تا ما هم ریش یه چیزی بنویسیم

غم مخور ، کام تو شیرین می شه مثل شوکولات
آره جون سبیلات
می شود ماهی و غاز و بره و کبک ، غذات
آره جون سبیلات
جیب دشداشه ی تو پر شود از پول و پله
جان اسمال کچله
همه راحت می شن از درد دل و پرت و پلات
آره جون سبیلات
خواه؟!

یتیم نواز 19 آذر 1390 ساعت 21:46

راسی راسی خدا پدر آب شراع (آرام بزرگمهر شرتراش رحمت انجمن و علی ) را نگهدارد. نمی دانم اگر این چنتا یتیم نبودن الان وضع وبلاگت چه بود.

نام افرادی ذکر نمودید ولی اسم بزرگوار خودت یادت رفت ، یتیم نواز جان!!!
ولی بدون این چنتا "یتیم پرور" اگه نبودند ، وضع وبلاگ من شده بود وضع وبلاگ " ؟ " !!!
عمومی نمی شه ، خصوصی برات می فرستم!!

10 دوست 25 آذر 1390 ساعت 15:01

خوشا آن 9 که 10 گردد چریکو
چو لهمی ری و ره گردد چریکو
چنان مرغی که بی تیره نهد خاگ
بچیلانش پره گردد چریکو

10 دوست جان من!
دلت شاد و لبت خندان بماند
برایت عمر جاویدان بماند

خدا را می دهم سوگند برعشق
هر آن خواهی برایت آن بماند

به پایت ثروتی افزون بریزد
که چشم دشمنت حیران بماند

تنت سالم سرایت سبز باشد
برایت زندگی آسان بماند

وحید 8 دی 1390 ساعت 00:44

سلام چرک
الکی الکی ADSLاومد
ولی با این حال فک نکنم رونقی ای دنیای وبلاگیون بگیره

سلام امپراطور جان!
وختی خوت هر 15 روز یه بار می یه ی اینترنت و ما عوض حرف درست ، فقط از حضرت عالی { ب.ش } می وینیم ،بهتر این نمیشه!
الان امیدی نی!
ولی در آینده امید هن!
....
ب.ش : نقطه مشترک انسان و حیوان!!!

سلام به چریکو....نه همون چرکوی خودمون بهتره... من نمیام یعنی کمتر میام و نظرنمیدم ولی میام تا بدونی که اومدم نبودی.....

تو اومدی.....کی!!!!مو؟؟؟؟

سلام مسعود جان!
یا همان کی!!!!مو؟؟؟؟ جان!
من هستم!
من از قبل و من بعد ، بارها و بارها به وبلاگت سر زدم و می زنم!
می دونم با قالبی نو برگشتی و می گم تا بدونی که می دونم کی!!!!مو؟؟؟؟ داره مطلب جدید می زنه!!!

بهناز 23 فروردین 1391 ساعت 16:54

خیلی عالی بود ازشعرت ممنونم این روزاکمترکسی به شعراهمیت میده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد