خوانندگان جان سلام
داستان روزشمار نجات معدنچیان بلاد کبیر هلیله
روز اول: معدن ریزش میکند. احتمال داده میشود سی و سه معدنچی که در اعماق آن مشغول به کار بودهاند زنده باشند.
روز دوم: خانواده معدنچیان از شورای بلاد میخواهند که کاری بکند.
روز سوم: به خاطر تجمع خانواده معدنچیان و تلاش شورای بلاد نخستین ارتباط معدنچیان از طریق سیم نازکی که قبلا کشیده شده بوده برقرار میشود. آنها زندهاند و آب و آذوقه کافی برای چند روز آینده دارند.
روز چهارم: بزرگان محل در دفاع از معدنچیان گرفتار بیانیه میدهند و از شورای بلاد میخواهند بنا به سیره گذشتگان، حقوق شهروندی معدنچیان را رعایت کند.
روز پنجم: تیتر اول سایت خبری فیکفیکو:
گروهی عناصر مشکوک برای ریزش تونل به جریاناتی پول داده بودند.
روز ششم: شورای بلاد اعلام می دارد که معدنچیان گرفتار را ظرف یک هفته نجات خواهد داد.
روز هفتم : گروهی از شمال ، گروهی از هیرون ، گروهی از قبله و گروهی از کوواد بلاد کبیر هلیله اعلام میکنند آمادگی کمک برای نجات معدنچیان گرفتار را دارند.
روز هشتم : از محل معدن خبر میرسد که در طول هفت روز گذشته یک گروه دیگر به طور ناشناس توانسته با حفر یک حفره نازک به قطر ۵ سانتیمتر، به معدنچیان دسترسی پیدا کرده و آب و مواد غذایی به آنها برسانند.
روز نهم : بدلیل تعدد مراکز تصمیم گیری عملیات نجات یک روز به تأخیر می افتد.
روز دهم: بالاخره با رایزنی های متعدد ، شورای بلاد ابتکار عمل را بدست گرفته و عصر همان روز نخستین تصاویر از معدنچیان گرفتار توسط دوربین دید در شبی که از حراست کل نیروگاه بوشهر قرض گرفته شده بود تا به زیر زمین فرستاده شود دریافت میشود ، به همراه دوربین کاغذی هم بالا میآید که توسط معدنچیان نوشته شده:
این که روشن نشد که. دوربینتون بنجله. مگه از روسیه خریدین؟
روز یازدهم : وبلاگهای خبری و غیر خبری به نقل از منابع آگاه و موثق خبر می دهند عواملی قصد بر هم زدن عملیات نجات را دارند.
روز دوازدهم : درگیری های پراکنده در حوالی مقر گروه امداد و نجات گزارش می شود.
روز سیزدهم : بدلیل تعدد حفره های نجات ایجاد شده برای معدنچیان گرفتار و پخش شایعه ریزش مجدد معدن ، اضطراب و نگرانی دل خانواده معدنچیان را بدرد می آورد.
روز چهاردهم : دست نوشته ها و تصاویری جدید از اعماق زمین توسط معدنچیان به بالا ارسال می شود که در آن عباراتی نظیر :
همه ما سالمیم ،
چه شد ، یه هفته شد چهارده روز !
جای هیچ نگرانی نیست !
اون بالا چه خبره !
نه آبی نه قرمز فقط زرد طلایی!
اینهمه سر و صدا برای چیه !
دعوا دعوا سر کره مربا !
هفته سوم به بعد : بدلیل بالا گرفتن مشاجرات لفظی بین نیروهای امدادرسان و عدم حل اختلافات در چگونگی کمک رسانی به معدنچیان گرفتار ، رایزنی های متعدد تا حصول نتیجه برای انتخاب روشی سریع ، مطمئن ، کم هزینه ، مشترک النظر و جامع الاطراف ادامه می یابد.
ماه دوازدهم : ارسال آخرین پیام از معدنچیان؛ ما سوراخ رو بستیم. جامون خوبه و بیرون هم نمییایم.
زیبا بود
به امید روزهای بهتر
زیبا بود.دمت جیز
میگم چکو چرکات با چنته پاک نمیشه؟
اسید چه؟
چول و چپل خوتی
قبلا گفته بودم :
چه کنم از کودکی دستم به زیرش رفت و مرا اینگونه صدا کردند ملالی نیست
ولی صورتی دارم چون ماه بدر سفید موههایی دارم چوم یال اسب شلال قدی دارم چون سرو رعنا بویی دارم چون گلزار ابوالقاسم انصاری معطر !
هر جا که هستید غم از دلتان بیرون
های چرکو
.
های چرکو رفت فیکفیکو زدست
پاوه کاری کن منه دس روی دست
.
معدن و پعدن ولش کن وقت نیست
لحمر اندن روی بندا رخت نیست
.
مجلس فاتح بپا کن دیر شد
مهدو بیچاره بد بی شیر شد
.
پنبه ها چرکو کن و کلفات ساز
چرب کن پا روغن پیسو جهاز
.
بعد سیلاغ خن جارت بگیر
تا نواوی مثل فیکفیکو اسیر
.
چون که شیخاصی تو هم نازک شده
مثل مشخل یا مث بلتک شده
.
چاله ات هف کن که چیشت او نیا
تا که بعد از این تو کله ات خو نیا
.
تک تک زدن
وا می گردم
انجمن جون
خیلی قشنگ و زیبا بود
چرکو خیلی خندید
بسیار زیبا مینویسی . برام جالبه بدونم کی هستی .پیروز باشید.
ز.انصاری جون
ممنون از الطاف بی کرانه شما
اصلا فکرش رو هم نمی کنی
سلام چرکو
قلمت بسی فنی ست
تاحالا کجا بیدی؟
سلام وحید جون
زیر سیه الله
.
الله نگهدارت
قد رعنایت همیشه استوارباد
درود
قلم شیوائی داری.
واقعا احساس غرور میکنم به....
گرچه میدانم کیستی ولی مطمئن باش به کسی نگفته ام و نخواهم گفت.
جهان آفرین از تو خوشنود باد دل بد سگالت پر از دود باد
سلام و تهیات برجعفر خان
.
جعفر جیگرم گل زده از کار چپل کار
سی حرف مو و حرف تو کو گوش خریدار