پشت پرده ترانه ها 4

خوانندگان جان سلام

 

می دانم مشتاقانه و بی صبرانه منتظرید تا بار دیگر افاضات تحلیل گونه چرکو را از پشت پرده ترانه های مبتذل لوس آنجلسی از چشمانتان وارد مغز تحلیلگرتان نمایید، پس بیش از این شما را منتظر نمی گذارم و اهداف پلید ترانه ای دیگر را با هم مورد بررسی قرار می دهیم.

ترانه مبتذل انتخابی امروز به "سرعت برق و باد" نام دارد که متاسفانه بصورت مخفیانه در حال بلوتوث و دست به دست شدن می باشد و چرکو در ادامه ، ارجاعات فرا متن این ترانه را به نحوی عمیق و علمی واکاوی می نماید.  

 

بزن بریم به سرعت برق و باد / بزن بریم از اینجا

 

مشاهده می شود که این ترانه سرا ضمن القای حس یأس و سرخوردگی از وضعیت فرد شنونده ، در ادامه با ذکر اشاراتی به سرعت برق و باد ، با زیرکی خاصی تغییرات اقلیمی نظیر "بی برقی" و "بی بادی" و یا شاید عکس آن وجود "باد" و تولید "برق" را بهانه ای برای فرار در نظر گرفته است.

ولی در نهایت متوجه می شویم که خواسته اصلی این از خدا بی خبر لوس آنجلسی ، بی شرمانه القای حس عجله و شتاب که کاری از کارهای شیطان است ، برای شنوندگان در ذهن خود می پرورانده است.

 

بزن بریم عشق و داد و بیداد/بزن بریم از اینجا

 

در ادامه متاسفانه این فرد مشوشگر اذهان عمومی ، خواسته های قبلی خود را در قالب بر انگیختن حس عشق و عاشقی و داد و بیداد کردن ، مد نظر داشته است تا در کمینی مخفیانه خواسته خود را به انجام برساند.

 شاید اهداف پلید و مکارانه دیگری نیز بتوان برای این قسمت متصور شد و آن اینکه ، تشویق به داد و بیداد کردن باشد تا این فرد بتواند گروهی را تحریک نموده و آنها را به سمت مکانی برای تجمع کردن ، فریاد زدن و داد و بیداد کردن رهنمون نماید.  

 

دوباره عشق دوباره گوشه گیرم/همین و بس دوباره سر به زیرم  

 

پروسه مظلوم نمایی ، پروسه ای سخت فریبنده است و از سر و روی این بیت می بارد . شاید هدفی که این فرنگ رفته از خواندن این قسمت دارد این باشد که بتواند برای خود و اجرای اهداف مد نظر، طرفدارانی را در باب مظلومیت خود ساخته ، بیابد و همراه سازد.

 

نمیشه پنهون بشم دست دلم رو شده/بزن بریم تا نگی طفلکی ترسو شده 

 

علیرغم زیرکی سراینده ، دراین بخش ترانه سرا خودش را لو می دهد و ناتوانی خود را از عدم توانایی در پنهانکاری نشان می دهد و با زبان بی زبانی اخطار می دهد :

در این دوره و زمان نمی توان خواسته های دل را پنهان کرد! ، ولی در ادامه شجاعت مثال زدنی از این مشوشگر اذهان عمومی شاهد هستیم تا ثابت کند اتهام ترسو بودن از او به دور است و نهایت تلاش خود را برای به سرانجام رساندن اهدافش انجام می دهد.

 البته می توان به خبر رسانی منفی این ترانه نیز به این صورت نگاه کرد که منظور از این مردک لوس آنجلسی از خدا بی خبر ، این باشد که "پنهون شدن" در صورت "رو شدن" و "طفل شدن" در صورت "ترسیدن" را نباید در بعضی مواقع حساس ، فراموش کرد. 

 

آخر قصه من و تو بد نیست/بزن بریم که قلب من شکستن قلب تو را بلد نیست 

 

 اتاق فکری که در پشت پرده این ترانه وجود دارد در این قسمت تیر خلاص را زده و با تطمیع و اشوه رفتن ، با آوردن واژه هایی نظیر "قلب" و "شکستن قلب" ، نهایت اجرای اهداف خود را خوب توصیف می کند تا شنوندگان از واقعیت درونی این ترانه سرا غافل بمانند ، شاید این مهدورالدم با پیش کشیدن عاشقی شنوندگان ، بتواند احساسات آنها را جریحه دار نموده و در آخر با فریب دادن شنوندگان به اهداف نهان و آشکار خود برسد.

 

خوانندگان جان من ! 

 

مشاهده کردید که این فرد آنور آبی ، برای مردمان بلاد کبیر هلیله در اینور آب ، بسیار از  واژه های "بزن بزن " و "بریم بریم" به همراه "عشق" ، "علاقه" و "قلب" استفاده کرده که بسیار شبهه بر انگیز است و نهایت اقدامات مرموزانه او را در ذهن هر خواننده و شنوده متبادر می سازد.   

 

ادامه دارد......... 

نظرات 9 + ارسال نظر
من جان! 11 اسفند 1389 ساعت 00:00

چرکو جان
پژوهشی کردم و دست دل در ارتباط آوردم . منکشف گردید که این سروده به خواست گروهی نامانا و به قصد اغوای جمع مصر مانا با وعده چندان کرور تومانا خوانا گردیده و آن به غربت مانده ، نادانا بدان امید بر خواندن توانا شده است.
.
بقیه ترانه که شما نشنیده اید:
*
بزن بریم نوبت ما رسیده
آینده را پشت سرش کی دیده
.
بزن بریم شغاب یا تو مسیله
پنشنبه هم تعطیله آی فیتیله
.
بزن بریم ازکی می ترسی جونم
نگو که کک افتاده تو تنبونم
.
ببخشید.
بابت کک و تنبان دور ازجان همه شما

جان من!
احسنت ، من نیز بر نتیجه مکشوفات قلبی شما رسیدم لیک ترس از مانائیان و تطمیع با مال و منال از نامانائیان بعضی موارد را از قلم انداختم!

بازیار 11 اسفند 1389 ساعت 02:21 http://www.pirashki.persianblog.ir

سلام

کلکو چوری ؟

عجب چی بی کیف کردم اما فکری سی خوت کو تو مث مو کارت واویده !

علیک سلام کا!
عجب! مگه تو شو شیر موشکا میدی تا نصف شو بیداری!
ها!

وابستگی این شخص معلوم الحال را آیا می توان به برخی دوستان از جمله دوست من وشما یعنی بازیار نسبت داد یا خیر .برای این می گویم که اگر که مثبت باشد برویم وبساط فلک نمودن را از حاجی قرض بگیریم.

راست گفتی
باید کنکاشی کنیم در وابستگی این مهدور الدم با بازیار، شاید این کلکو بخواهد در جهت افترا، نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی و توهین به مسئولین بلا کبیر هلیله اقداماتی انجام دهد!!!!

بازیار 11 اسفند 1389 ساعت 08:31 http://www.pirashki.persianblog.ir

سلام بی سلام !

برکی سرت بوو ایسه مو واویدم مهدور الدم ؟
ایسه یعنی خین مو حلالن هه بخدا سی دییم بگم تا رسوای ولاتت بکه حالا سی کو سی خوت !!!
بگم سیش تا بیا دم سراتو بینیم از زهرت نمیترکه و فرار نمی کنی !
جون خوم سی کو ...

کا! سی چه مو هر حرفی می زنم به خوت می گیریا!
مو کی سی تو گفتوم مهدورالدم؟
مو با او مردک لاابالی از خدا بیخبرم که می خواد تش تو ولات بر کو!

وحید 11 اسفند 1389 ساعت 23:02 http://pershin2501year.blogfa.com

ای چرکوی ادبار
معلوم شد خوب ای ترانه ها گوش میکنی
مو دیگه پا تو وبلاگ تو نمیذارم چون ترانه های غیر مجاز گوش میکنی
از تو بعید بید

وحید جان
بنا به استعلامی که در باب گوش دادن به ترانه های مبتذل از براردان معزز داشتم آنها مرا از گناه برحذر داشتند ولیکن چون باید در افشای علت سرودن و خواندن آنها تحقیق شود امر به احتیاط این عمل دادند و با رعایت شرایطی جایز نمودند.

آرام 12 اسفند 1389 ساعت 13:28 http://hammahalli.blogfa.com

عجب تجزیه و تحلیلی کردید. خوبه، همه چیز به هم چسبیده. پس این خواننده است که باعث تحریک شده؟

درودی برای دور کردن دلتنگی .

و سلامی برای سلامتی

انجمن 14 اسفند 1389 ساعت 23:21

خبر خصوصی برای چرکو
*
دست اول خبری دارمت از زن طلبون
بین یک دخت و پس خوشگل و هم جال و جوون
.
بازیارن کلکو ، دختکو شاتو یا مسو
یا که از تنگک و رونی شایدم مال خومون
.
بازیار دسپاچن و دل تو کمش نی شوو و روز
دیش دسپاچه ترن جومه ی تنش سرخ و کلون
.
با دو تا کله قند و دو سه متر پارچه ویل
فردا شو می خوا بیشن خونه ی بوواش بهله برون
.
می خوا سیش حاجله ببندن ری سکنچه تو سرا
پشت حاجله سیش برخصن ددیاش با دل و جون
.
دشتی و دشتی بخونن دسمال بازی هکنن
غلوملا نی بزه سیش یا فلا سی اهنمون
.
پای دوما حنا ببندن توی خونه ی سه دری
آسیده درس کنن سی مهمونای دومادشون
.
همه دعوت می کنن سی دوما رو تا چه شیری
حاجی تهنا نمیا تا که نیاتی چرکو جون

حاجی ممنون خبرم دادی!
رفتم طرفش!

ف. انصاری 15 اسفند 1389 ساعت 07:03

سلام
چرا همه دوستان علاقه دارند حرف های نا گفته ی دلشون رو تو دنیای مجازی بزنند. وقتی کنار هم هستند نیم تونند اینجوری با هم باشند : شاد - دلخوش - شیرن گفتار و ... ای کاش وقتی به هم می رسیدیم هم همین طور با عشق و سر خوشی با هم صحبت می کردیم!

سلام جناب انصاری
.
درست و راست می فرمایید . در این مورد بحث مفصل است و زبان من قاصر و دل شما خونین!
.
دلشاد و شاددل ، زندگی بکام شما و همه مردمان این سرزمین باد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد