نکته های چرکو 10

خوانندگان جان سلام 

 

دیروز خبری تعجب برانگیز و البته ترسناک در بلاد کبیر هلیله زبان به زبان چرخید و حوالی شروع وقت ظهر بود که شلاق این خبر گوش چرکو را نوازش کرد و شنیده شد که عالم و آدم به تکاپو افتاده اند تا صحت و سقم خبر را جویا شوند!

می گویند گروهی علی رغم میل باطنی وجدان خود ، آشکار شدن غولکان دریا را خبر داده اند و اندک افرادی ، نقش جن و پری را در این ماجرا هویدا ساخته اند ، دیگرانی هم  پای " خین گیران " سابق را  به میان کشیده اند !

در کار خلق تجسس کردم تا صحت و حکمت خلقت این خبر از زبان خالق آن برای چرکو مشخص گردد ، لیکن از بدو شروع و انتشار خبر مدت زیادی گذشته بود و راویان روایتگر مختلف!

این خبر چون خوره و "دونگ انجیر" بر بدن چرکو افتاده بود و قرار او را بیقرار ، با خود گفتم دست بر روی دست گذاشتن و منتظر اخبار متناقض شدن نشاید ، پس راهی اماکن پخش اخبار و متوصل به منابع خبرگزاری های رسمی بلاد شدم.

از خلوتی صفهای شلوغ نانوایی پس از هدفمندکردن یارانه ها چیزی جز وصف حال غولک عاید ما نشد ، دکان اولی رفتم بسته بود ، دومی رفتم ظاهراً مأموران دولتی بسته بودنش ، سومی رفتم ، بحث داغ داغ بود!

یکی می گفت :

مو خوم همون جا که " پتو " گرفتم! با چیشای خودم یه چیزای سوز (سبز) دیدم که چهار چنگولی راه می رفتند!

دیگری می گفت:

اینا همون غولکایی هسن که زمان کپرا بیدنشون !

فردی دیگر می گفت :

برید بابا! اینا همش الکیه !

فایده ای نداشت ، از صیادان دراسکله صیادی بلاد ، جماعت پشت دیوار نشین و در نهایت جماعت متعصب ایستگاه نشین چیزی عاید ما نگشت که نگشت جز همان غولک و جن و شیطون و عقرب و دندیله و ...

چرکو هاج و واج مونده مردد ، دست به دامان فضای کند و کسل کننده اینترنت کم سرعت بلاد شد!

فیکفیکو هنوز در خواب بود و غافل از تولد رقیبان و رفیقان و اما خبری نداشت ، مدیر انجمن هم شاید خسته و دل غمین بابت حضور عیب جویان اینترنتی از معرکه ایجاد شده در بلاد کبیر غافل مانده بود و اما خبری نداشت ، هلیله سرزمین من نیز فلسفه را اختیار کرده بود و اما خبری نداشت ، در امپراتوری خبر ، از بلاد کبیر هلیله تا اصفهان ، گلزاران و بیشهران و بیدشهران و عاشقان و هزارمردان و دوستاران و و ورزشکاران و دیگران و دیگران و اما خبری نداشتند که نداشتند.

خود جستوگری را آغاز کردم!

نوشتم " هلیله &  موجودات ناشناخته " و زدم بیاب !

به اولین آدرس یافته شده مراجعه کردم :     www. krokodil.com

بسیار زیبا و جذاب بود شما نیز ملاحظه کنید :

 

 

 

نقشه های هوایی از حضور موجوداتی به نام "کروکودیل" یا "تمساح" در بلاد کبیر هلیله ،

نه خبری از غولک بود و نه پری ، نه خبری از جن بود و نه  از خین گیر!

و چرکو ماند و این خبر و اتفاق نادر که چگونه با مردمان خود در بلاد کبیر هلیله بازگو کند و انتشار دهد .

نظرات 14 + ارسال نظر
مهدی 6 دی 1389 ساعت 18:39 http://spantman.blogsky.com

آقا این قضیه خیلی جنایی سیاسیه
مواظب خودت باش

انجمن 6 دی 1389 ساعت 23:33 http://www.bishehr.com

نه چرکو !
.
انجمن غافل نبود
انجمن احتمال غولک داده بود و در به در از مخبلند تا تل پی تل دنبال سیزن جوالدوز می گشت که پیدا نکرد. به سیزن دولدوز قناعت کرد که آن هم یافت نشد . در زامردو و کزی دنبال خار چبچاپ دست پرمه نمود که این نیز از بخت بد به دست نیاورد .تا اینکه غولکها به باخ انگیر رسیدند و قاطی سنگ خرده های کره انجیر شدند .
حیف که سوزن گیر نیامد.
انجمن نقشه خوبی در سر داشت ، چون ولات خر نداشت!

سلام. لذذذذذذذذذذذذذذذذذذذت بردم.
در ضمن، ما که سیاسی ای ندیدیم. کی دیده؟ کی می گه دیده؟ کی بود؟ کیه؟ کییییییییییییییییییییییییه؟ کییییییییییییییییییییییه؟

دوست عزیز هم محلی سلام.شاید این کار به شکل خیلی کلی انجام شده باشد ولی بنظرم تاکنون نکته های رفتاری ونوشتاری وشنیدنی های نغز وطنز از مردمان دیارمان در یک جا به شکل مدون نیامده باشد.
بنا به ضرورت پدران ما مجبور به تعامل ومراوده با کسانی مانند نظامیان دولتی ها دزدان مسلح و... بوده اند وبعضا رفتاری بسیار پرمعنا داشته اند.تا گنجینه های قدیمی ما که امیدوارم همیشه سالم باشند توان همکاری را دارند باید جنبید وکاری کرد.

نجامن 8 دی 1389 ساعت 12:10

چرکو های!
.
دیشو دنبال غولکا از کواد آغای جابر می خواستم برفتم باخ انگیر یه دهفی دیدم از یه قبر بل تازه ای مرده ای که کفنش سر تا پا کلون بی و دور سرش هم یه لک بل کلون دیگه ای بسه بی کنار یه قبری تو چله ی چار چار هی می دروشی . گفتتم خدا کین ؟ خوب سیلم که دیدم دیر از گوشتو فیکفیکون . به نظرم نمرده ویدن!
مو که از زهره ی دلم ترکیدوی فرار کردم رفتم زیر سنگ مشکی تو برم قیماویدم الآن هم همونجام. بی زحمت یه سری به خاکسون بزن.

دیشو مو خوم هم وقتی از بغل قبرسو رد شدوم یه نفری دیدوم لباساش کلون بید که از تو برم می دوی می رفت طرف قبرسو ولی مگه نه تاریک بیده حواست نبیده که ای چیزه از تو برم در اومده
مو فکر کنم چون اونجا ترسناکه قویوم شده تا کسی نیا و یهو در بیا همه رو زره ترک کنه!!!!
.
.
نترس امشو حتما میوم نجاتت بدم!!!

بل تش 8 دی 1389 ساعت 21:49

چرکو :
ما ۴ نفر تو خونمو داریم بگو خو ! روزی هم ۱۰ تا نون می خوردیم بگو خو ! یعنی در ما ۳۰۰ نون می خوردیم که پیلش می شد ۶۰۰۰ هزار تومن حالا باید با ای تربککو ای ببخشید یارانه پیل نونمو بدیم بگو خو !
حالا مای ۱۶ هزار تومن سی ما دادن اوما کفاف ما نمی ده خوت حساب کن بگو خو !
حالا مو می خوام امشو حمله کنم سی یوزارسیف ( حاجی ) بارونم خو خبری نی تنیر خوبی هم تو سرای ... زیر چیش کردم حاجی هم فکری سی دونه سال دیگش بکنه مو دیگه صبرم سر اندن اگه میخی بییی اوشو بعد از ای که از سر آغا اومدی آماده بش اگه حاجی هم مقاومت کرد بنزین ماشینش خالی می کنیم تا بل کل دیگه هل ولاتم پیداش نشه !!!

مو که هیچ
هر چی میخوی سرم بیار
ولی تو اوضاع بی بارونی و بی بنزینی اذیت این حاجی ما نکن
مریدان حاجی رو پیغام می دم تمام بلتشات ریت خالی کننا

انچمن 9 دی 1389 ساعت 11:48 http://www.bishehr.com

چرکو۱
.
به جد پیر اشکی اگه یه وختی کسی نزیک گوری گنومی واوی خوش می فهمه و پهنای دلش .می خوا بلتش بو یا می خوا خورنگ بو.
ولات که بی صاب نی! نپه شبگرد پیر چه کارهن.

سلام
میگم چرکو ای چه کارین کردی از وقتی ای خبرکو زدی مو شوا از ترس نمیتنم تا خونی بوام برم

قاسم جون
راست می گی والله ای خو چی نی
بعضییا سیم نوشتن ما شو از ترس تا صب شاشمونو نگه می داریم!!!

زهره تروک 9 دی 1389 ساعت 22:01

از ترس غولکا مو امرو رفتم بندر سی خوم کسری خریدم نادم تو خونه

شبگرد پیر 9 دی 1389 ساعت 22:41

آمدم آمدم های های
حاجی دنبالم میگشتی
ولی چکار کنم که بدلیل نباریدن باران بالاجبار باید گندمهایت را میان وبلاگ نویسان تقسیم کنی

انجمن 10 دی 1389 ساعت 23:29 http://www.bishehr.com

شب بخیر
جناب شبگرد
.
من دنبال گلی می گردم ، اگر پیدا شود به جان چرکو حاضرم نه تنها برای وبلاگ نویسها بلکه برای ایستگاه نشینها هم شله گنمی بدم
.
حاجی

آرام 11 دی 1389 ساعت 10:14

سلام جناب آقای چرکو. کناره نونوایی و سر اسکله چیزی به جز پچ پچ (زنونه مردونه) دستتو نمیگیره. این غولکان دریا هم خطای دید بوده نگرانش نباش. موفق باشی رفیق.

حاجی 11 دی 1389 ساعت 13:13 http://www.bishehr.com

به نام خدائی که به همه ما مهربان است
و محبت ما را به همدیگر خواهان است

.
برادران و خواهران عزیز و ارجمند وبلاگ نویس و وبلاگ خوان بیشهریم
به همه شما سلامی صمیمانه و گرم عرض می کنم و دعاگوی همه شما بزرگواران هستم
.
نکته
.
دیدگاه های ذیل مطلبی در یکی از وبلاگها ی شما را می خواندم
ناراحت کننده بود.مشخص بود که نظرات جعلی است . از چند نفر اسم برده شده بود که مطمئنم آن عزیزان اهل چنین نظرهائی نیستند .
یقین دارم نویسندگان این دیدگاه های مجعول مسلمانند و از حساب آخرت نیز غافل نیستند .انشاالله که از ادامه این گناه دوری نمایند
.
از نویسندگان و مدیران ارجمند وبلاگها نیز برادرانه می خواهم که از تأیید و نمایش نظرات مجعول و مخدوش خصوصا آنهائی که تنش زا بوده و یا هتک حرمتی از مسلمانی شده و یا نام افراد در آن ذکر شده خودداری فرمایند چون خدای تاکرده ممکن است خود مانیز در این گناه دخیل شویم.
.
خیر خواه و دوستدار همه شما حاج عبدالرضا

ان شاءالله چنین باشد

علی حسن ابراهیمی 13 دی 1389 ساعت 10:28

بس نظر ما رو تایید نمیکنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اشکال نداره بازم خیلی دوست دارم

علی جان
شرمنده
مرا نگاه!
نتوان بوی محبت به فنا داد رفیق؟
چگونه چرکو می تواند نظری که ندیده حذف کند!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد