پشت پرده ترانه ها ۳
خوانندگان جان سلام
می دانم که مشتاقانه منتظرید تا بار دیگر اهداف پنهان شعری سروده شده را مورد بررسی قرار دهیم.
اشعار مورد استفاده محصول سال ۱۳۹۰ از شاعری بلند آوازه در بلاد کبیر هلیله می باشد:
من از بلاد کبیر هلیله می آیم
مثال آدم شل پله پله می آیم
تنم ز چرک و چپل گشته چون تلگدونی
ز نزد چرکوی زشت قبیله می آیم
صدای فیکه بلند است توی درباغی
نه از شمال نه هیرو ز قبله می آیم
برای قاب تریشوک و مرمرشک و هکال
نه توسون و نه زمسون به چله می آیم
نه بلتکی و نه جاجیم خواهم از چرکو
صدام نکن که بی اله بله می آیم
مشاهده می گردد که شاعر خواسته یا ناخواسته به طرز مرموزی به بهانه وصف چرکو همه اشارات خود را متوجه وبلاگ نویسان بلاد کبیر هلیله نموده است .
آنجا که می گوید :
صدای فیکه بلند است! و یا اشاراتی به قاب تریشوک و مرمرشک !
چرکو بدون مقدمه و با توجه به نظراتی که شاعر در پیغامهایش برای اینجانب فرستاده برای نشان دادن اهداف واقعی سراینده تصویر زیر را برای بار اول پیش روی شما قرار می دهد!
انجمن وبلاگ نویس بلاد کبیر هلیله
ضمنا چرکو از همه کسانی که از راههای دور و نزدیک وبلاگ نویسند و بخاطر عدم وجود نماد تصویری از آنها مشاهده نمی گردد کمال پوزش بعمل می آورد.
طنز بزرگان ۳
خوانندگان جان سلام :
چرکو از زمان کودکی آرزو داشت زن و شوهرهای قدیم بلاد کبیر هلیله
رو در کنار دریا یا زیر یک درختی ببینه!
اما این رو که ندید هیچ ، توی کوچه ها می دید که مرد جلو و زن بیچاره چند متری یا چند کوچه ای اون ورتر دنبال مردش راه افتاده تا به جایی
که می خواستند بروند.
حالا داستان زیر رو بخونید ببینید چرکو درست نمی گه؟
زن و مرد از راهی می رفتند، ماموران آنها را دیدند وآنها را خواستند!
پرسیدند شما چه نسبتی با هم دارید؟
زن و مرد جواب دادند زن و شوهریم،
ماموران مدرک خواستند،
زن و مرد گفتند نداریم !
ماموران گفتند چگونه باور کنیم که شما زن و شوهرید ؟!
زن و مرد گفتند …
اول اینکه آن افرادی که شما می گویید دست در دست هم می روند،
ما دستهایمان از هم جداست!
دوم، آنها هنگام راه رفتن و صحبت کردن به هم نگاه می کنند،
ما رویمان به طرف دیگریست!
سوم آنکه آنها هنگام صحبت کردن و راه رفتن،با هم با احساس حرف
می زنند،
ما احساسی به هم نداریم!
چهارم آنکه آنها با هم بگو بخند می کنند،
می بینید که، ما غمگینیم!
پنجم، آنها چسبیده به هم راه می روند،
اما یکی از ما جلوتر از دیگری می رود!
ششم آنکه آنها هنگام با هم بودن کیکی، بستنی ای، چیزی می خورند،
ما هیچ نمی خوریم!
هفتم، آنها هنگام با هم بودن بهترین لباسهایشان را می پوشند،
ما لباسهای کهنه تنمان است.. !
هشتم، …
ماموران گفتند خیلی خوب،
بروید ، بروید ،..
فقط بروید … !
نتیجه گیری چرکو
برای یکبار هم که شده جوانهای بلاد کبیر هلیله کردار بزرگترها رو سر لوحه کارهاشون قرار داده و این حرکت مردمان قدیم بلاد را اجرا کنند.
نکته های چرکو ۳
خوانندگان جان سلام
اینترنت در بلاد کبیر هلیله
فضای مجازی اینترنت در فضای حقیقی بلاد کبیر هلیله عجب برو بیایی بپا کرده !
چرکو میره نونوایی صدایی از طرف زنها میاد :
شنیدی تو اینترنت یه نفریه سیش میگن فیکفیکو ، میگه حاجی
دنبال هاسک می گرده می خواد بره سی اوه خدا ؟
اون یکی می گه : نه واالله!
چرکو میره مسجد پیرمردی می گه :
دیشو بچم خوش تو اینترنت خوند هلیله دیگه رو نمی دن !
چرکو میره مغازه :
دی والله یه کارت بیست ساعته نداری بدی ببروم سی بچم ، دیرو تا حالا
اولیش تموم کرده!
چرکو می ره اسکله جاشووا میگن :
امروز خودم تو اینترنت دیدوم امشو شمال پرن !
خلاصه چرکو هر کجا در بلاد کبیر هلیله قدم گذاشت اینترنت دید و حرف از
اینترنت ، تا اینکه امروز چرکو داخل کلوپ یه نفر رو دید که می گه:
آقا سلام! ببخشید یه اینترنت میخواستم
بله...؟
یه اینترنت می خوام بگیرم سرعت بالا . اینترنت هاتون چند قیمته؟
جانم...؟
اصلا اونو ول کن، آقا من سی دی خالی بیارم می تونین یه اینترنت برام روش کپی کنین؟
ولی آخه ...
آخه نداره دیگه!بی خیال کپی‌رایت! شما یه کپی به ما بده، ما یه عمر ممنونت می شیم!
این رفیق ما می گفت اینترنتشون نمی تونه به من ایمیل کنه،
گفتم حالا اون ایمیل کنه، من که بلد نیستم دانلودش کنم، گفتم بیام از شما یه کپی بگیرم!
اجازه بدین من توضیح بدم ...
آهان... راستی... من جمعه‌ها خونه‌ام. اینترنت که تعطیل نیست ایشالله...؟
نه نیست ! ولی ...
خوب خدا رو شکر! پس یه دو سری برام کپی بزنین، برا بچه‌ها هم ببرم. راستی اینترنت شبا تا ساعت چند بازه؟
آقا جان...! اینترنت که تعطیل نمیکنه !...
چه خوب! حالا سی دیاش چه رنگی باشه بیشتر اینترنت توش جا میشه؟!
نتیجه گیری چرکو :
این یک نفر اصلاْ نمی تونه یکی از برو بچه های وبلاگ نویس بلاد کبیر هلیله باشه !!!
سفارش امام باقر علیه السلام
سالروز شهادت حضرت امام محمد باقر(علیه السلام) تسلیت باد
پشت پرده ترانه ها ۲
خوانندگان جان سلام
ادامه نمایان ساختن اهداف شعر :
تو که هی لج می کنی و اون ابروهاتو کج می کنی
بگو ببینم حالا که جیبم خالیه واسم خرج می کنی؟
به نظر چرکو اتاق فکری پشت ترانه می خواهد ضربه نهایی را اینجا وارد کند. آنجا که می گوید جیبم خالیه یعنی همه چیز تمام شده ولی در ادامه چون می گوید واسم خرج می کنی؟ با توجه به صنعت کنایه تنها می تواند تهدید تلقی شده تا اتفاقات و حوادث جدید پیرامون مسائل قبلی صورت گیرد.
سمت اون یکی نرو تو رو خدا بگیر منو
کت پوست مار ندارم شلوار لی که دارم
پاسپورت کانادایی نه ولی کارت ملی که دارم
یخچال ساید با ساید نه ولی معمولی که دارم
یه همکار شبیه آنجلینا جولی که دارم
در اینجا ترانه سرا دوباره با مظلوم نمایی راه ایجاد اختلاف و دودستگی در بلاد کبیر هلیله در پیش گرفته و با هدایت فکری افراد به موضوع پاسپورت و آنجلینا جولی راه تطمیع در پیش گرفته شاید گروهی را با خود همراه کند.